عشق اول
مامان جون بیا کفشاتو پات کنم بریم
من نمیام مامان
چرا عزیزم
پسرک گریه کنان گفت:می ترسم... اونجا همه غریبه اند
مادر به نرمی حرکتی موج واربه دستش داد و در فضای جلوی صورت پسرک سیب سبز رنگی ظاهر کرد
پسر با تحیر به دستان مادر نگاه کرد
مادر سیب را به او داد و پسرک رام و مطیع به دنبال مادر به سمت مدرسه راه افتاد
کنار در مدرسه پسر کوچک دیگری ایستاده بود و گریه می کرد
پسرک به سمتش دوید و با خوشحالی سیب را به او داد
لبخند زیبایی روی لبهای خوشرنگ و زیبای مادر نشست
13 comments:
behem begoo chera rafti?
nazar fekr konam faribam dadi
nagi ta ABAD nemibakhshamet
GHASAM mikhoram
عزیزم من نرفتم و هستم موبایلم قطع برام اف بذار بهت شماره بدم/هیچوقت فریبت ندادم خودت میدونی همیشه باهات صادق بودم/منتظر اف هستم
bale
همیشه عشق اولین، یک مزه دیگری دارد. نخستین لبخند آرامش بخش که رد و بدل می شود، کلی حال می دهد. خیلی خوشمزه است. خیلی
كاش مادرها به عشق ها هميشه لبخند ميزدند
ظاهر کرد يا خلق کرد؟
آفرين با اين پستت منو ضايع كردي اما خوشحالم آخه ديروز با
در مورد بلاكت اضحار نظر كرديم وتو gipsy
امروز منو ضايع كردي
و او صادق ترین دوست برای پسرک شد.... مثل دوستان اول ما...
قشنگ بود. کاش همۀ دوستیها با نیت پاک بودند
صحبت ساده ای ,یک تبسم
علاقه پاکی به آب ,آدمی,آسمان...و
همچراغ
خیلی قشنگ نوشتی :)... چقدر عشق بچه ها قشنگه چون نمی دونن عشقه :)
Little Swallow
وقتی به بچه گیام بر می گردم می بینم هی پشت سر هم عاشق این و اون می شدم فکر می کردم زندگی عادی همینه... نمی دونم... شایدم همینه (((((?)))))
Little Swallow
جادوي سيب...يا نه جادوي عشق مادر....جادوي عشق
Post a Comment