یک موجود_دوست داشتنی
بیا کوچولو
هندونه قل خورد ودنبال پسرراه افتاد
بشین اینجا .آفرین خوشگله
پسربه سمت کمد لباسهاش رفت و تی شرت لیمویی رنگ و شلوارجین سبزآبی تیره رو انتخاب کرد
هندونه سبز_راه راه_قلمبه سر جاش جلوی مبل قل قل می خورد
پسر لباسهاش رو پوشید و یه کتونی سورمه ای هم از کمد برداشت و به سمت در اتاق رفت.از جلوی هندونه رد شد.هندونه یه کمی بالا پرید ودنبالش قل خورد.پسر برگشت و روی زانوهاش نشست.هندونه روناز کرد یه کمی هم با ناخنهای بلندش قلقلکش داد.بوی مطبوع_هندونه تو اتاق پیچید.پسر خم شد و لبای صورتی رنگش رو روی پوست خنک و سبز و صیقلی هندونه گذاشت و بوسش کرد و بهش گفت:تو اینجا می مونی تا من از مهمونی برگردم .مواظب خونه هم باش.اگه کسی زنگ زد تلفن رو جواب نده خوب ؟
هندونه دور خودش قل قل خورد یعنی که خوب