Thursday, December 06, 2007

تندیس عاشقانگی


راجع به قیافه اش هیچی نمی گم...سنشم براتون مجهول می مونه...اینبار خودتون شخصیت رو تو ذهنتون خلق کنید...لباسهاش و قدش و وضع مالی و تحصیلات حتی ادکلنی که استفاده می کنه با شما.فقط من بهتون یه موقعیت می دم.اتاق و لوازم و نور اتاق و صدای موزیک چقدر بلنده و کی خواننده هست و چه بویی شاید تو ساختمونه هم با خودتون...باشه؟فقط این رو بدونید که پسر رگ دستش رو برید و خون سرخ رو توی تشت ریخت...با گل سرخ مجسمه عشقش رو ساخت

16 comments:

Anonymous said...

حالا ما ديگه چيو بايد بگيم؟؟

چيزي براي گفتن مونده؟؟

Anonymous said...

سلام کوتاه عزیز

اون کسی نبود جزء یه عاشق

مثل من یا مثل تو

کوتاه جان با راز کهنه خویش بازگشتم

http://razekohneh.blogspot.com/

Anonymous said...

سلام دوست عزیز

وبلاگ راز نسل سوخته با مطالب واقعیت هوموسکشوالی تاسیس شد

http://homoraz.blogfa.com/

با احترام

Anonymous said...

این تندیسی ست با باری معنایی. ایکاش می شناختمش. این روزها چنین تندیسی ساخته نمیشه. شاید فقط از کسی چون تو بر بیاد مهدی...

Anonymous said...

www.alfonso-galletti.blogspot.com
----------
حس می کنم می فهمم! می شناسم این حس رو

Anonymous said...

هزارن سال بعد، برخي از فرزندان آدم ، آنهايي كه احساس لطيفي نسبت به انار داشتند هميشه و هميشه اين سوال را از خود مي­پرسيدند آيا بهتر نبود آدم بجاي سيب، انار را انتخاب مي­كرد؟

www.tanhayedagh.blogfa.com

Anonymous said...

http://alfonso-galletti.blogspot.com/

Anonymous said...

راجع به قیافه اش هیچی نمی دونم...سنشم برام مجهوله...اینبار خودم شخصیت رو تو ذهنم خلق می کنم...لباسهاش و قدش و وضع مالی و تحصیلات حتی ادکلنی که استفاده می کنه اصلا مهم نیستند... اتاق و لوازم و نور اتاق و صدای موزیک چقدر بلنده و کی خواننده هست و چه بویی شاید تو ساختمونه هم که مهم نیست، هست...؟ فقط میتونم بگم احتمالا پسر یه چیزایی رو به خودش حالی کرده بوده، یا یه کسی یه چیزایی رو خوب حالیش کرده بوده، درست یا غلطش رو من دیگه نمی تونم بگم

Anonymous said...

به "دفتر خاطرات" خوش آمدید.شما لینک شدید
www.dnhr.blogfa.com

پسر قبیله said...

یا شاید کاملاً حالیش شده چی به چیه

Alfons said...

http://alfonso-galletti.blogspot.com/
----------
دولوی خشت، املت و 60% سینا

Anonymous said...

Alfonso
----------
بُعد منفی ِ من، تو... همه

Anonymous said...

این خوبه که همیشه کوتاه هست با کوتاهاش

Unknown said...

می شناسمش

Alfons said...

به نظرم اومده بودم یه چیز جدید بخونم!

Anonymous said...

سلام دوست گرامی ام
حالت چطوره؟ خوبی؟ خوشی؟
منو یادت میاد. من فریدالدین عرفانی هستم. در قم با هم در کلاس زبان گویش بودیم. خیلی وقت میشه که نتونستم بهت سری بزنم و خیلی خیلی خیلی شرمنده ام. اسمت رو هم فراموش کردم ولی امیدوارم که به وبلاگم سری بزنی و نظر بدی. در ضمن برات آرزوی سلامتی و تندرستی دارم و وقت رو نمی گیرم موفق باشی