بازنده
پسر نگاهي به ساعت انداخت.هنوز نمي شد بگي كه دير اومده. پيش خودش گفت:آره تو راست ميگي اصلا دير نكرده سه ساعت كه چيزي نيست
يه چشمش به آيفون بود و يه چشمش به تلفن.از بي اف هاي قبليش و كاراشون ياد گرفته بود كه با يه بهانه نبايد همه چيز رو بهم زد. پيش خودش فكر كرد اگه اونموقع ها ...اون قبل ترا انقدر بهانه گير نبودم اونام عشقم رو مفت نمي فروختن...من نحس هستم
به ساعتش نگاه كرد. پنج ساعت شد...چه زود...اگه ميخواست منو ترك كنه اينجوري نبايد ترك ميكرد...هنوز خيلي چيزا بود كه ميخواستم بهش بگم
از اتاق بيرون رفت. پله هارو با استرس خاصي رد كرد.در رو باز كرد و رفت كنار باغچه كوچيك خونه. سنگ كوچيكي برداشت و با عجله داخل خونه شد. پله هارو با سرعت طي كرد و در اتاق رو باز كرد.ساعت ديواري بهش ياد آوري كرد كه هفت ساعت گذشته.مثل روزهاي گذشته امروزم هفت ساعت منتظر موندم
جلوي آينه قدي وايساد.روبه تصوير خودش كرد و فرياد زد:دوباره باختم
تصوير پسر سنگي كه تو دست داشت به سمت پسر پرتاب كرد و پسرخيلي ساده شكست.تصوير آهي كشيد و راهش رو كشيد و رفت
يه چشمش به آيفون بود و يه چشمش به تلفن.از بي اف هاي قبليش و كاراشون ياد گرفته بود كه با يه بهانه نبايد همه چيز رو بهم زد. پيش خودش فكر كرد اگه اونموقع ها ...اون قبل ترا انقدر بهانه گير نبودم اونام عشقم رو مفت نمي فروختن...من نحس هستم
به ساعتش نگاه كرد. پنج ساعت شد...چه زود...اگه ميخواست منو ترك كنه اينجوري نبايد ترك ميكرد...هنوز خيلي چيزا بود كه ميخواستم بهش بگم
از اتاق بيرون رفت. پله هارو با استرس خاصي رد كرد.در رو باز كرد و رفت كنار باغچه كوچيك خونه. سنگ كوچيكي برداشت و با عجله داخل خونه شد. پله هارو با سرعت طي كرد و در اتاق رو باز كرد.ساعت ديواري بهش ياد آوري كرد كه هفت ساعت گذشته.مثل روزهاي گذشته امروزم هفت ساعت منتظر موندم
جلوي آينه قدي وايساد.روبه تصوير خودش كرد و فرياد زد:دوباره باختم
تصوير پسر سنگي كه تو دست داشت به سمت پسر پرتاب كرد و پسرخيلي ساده شكست.تصوير آهي كشيد و راهش رو كشيد و رفت
21 comments:
هفت ساعت انتظار... هفت عدد خاصیه... مفهوم خاصی داشته.. مطمئنم
بارها شكسته ام
اينبار با دستاي تو
ولي اين آخرين بار نبود
از جستن یابنده را پیشی ، و جوینده را به وی نه ، که به خویشی
پس جستن گم است و جوینده محروم
کاش می شد همیشه جای تصویر بود ورفت گاهی حتی بدون آه
زيبا مي نويسي
اما كهنه و قديمي
مي دوني وقتي به اون روزا فكر مي كنم
مي بينم كه ...
بازم مرام خدا رو برم
بازم بيا ائن دور و برا
و من مي مانم به انتظار تيپايي ديگر
شاد باشيد
شکسته میشوم از بار غصهها
آینه میشکنه هزار تیکه میشه اما باز تو هر تیکش عکس منه عکس با دهن کجی بهم میگن چشم امیدو نگیر از آسمونو
چرا نمی آیی ؟؟؟؟
تقصیر خودشه که شیشه ایه و شکستنی
سلام دوست عزیز
امید وارم موفق باشی
من یه وب راه انداختم
خوشحال میشم به من سر بزنی
فعلا
بای
من آپم دوست عزیز با نظرات همیشه خوبت مرا مهیمان اقاقیها کن
مرداني كه با تو به رختخواب ميروند چشمانشان را در آرزوي رناني ميبندند كه انتظارش را ميكشيدند.
آينه نشكسته
salam
khahesh mikonam!!
rasti bande aslan manzooretoon ro motevajeh nashodam...lotdfan shafaf tar va vazeh tar tozih dahid...
سلام
مرسی به وبلاگم سر می زنی
من دوباره به روزم
در ضمن نوشته هاتو خوندم
و دوست داشتم
می تونم لینکتو بذارم؟
در وبلاگم منتظرتون هستم
در اين جنكل سياه و سرد
كه ماهش نيست
كه مهرش نيست
نمي بينم من اما
جز دو شبح
شبحم و شبح آن شبحم
ممنون ... عجیبه که همیشه به من لطف دارید ... از نوشته هام خسته شدم ... آره از خودم و حرفای دلم رو میگم ....
رفت و زندگي هنوز ادامه داره
قشنگه
زیباست
تلخه
عجیبه
محسوسه
و غریب
ممنون که همیشه سر میزنی دوست عزیز
شما باید آقا مهدی باشین. درسته؟
salam
khob midoni mamolan hame maha hadeagal yek bar shekastim , tasviremon ham nashkaste balke khodemon , na ghalbemon shekaste , ama midoni farg on ayine ba ma chye ayine mishkane va nabod mishe ama ma ba yek bar shekastan doroste khord mishim ama moteasefane nabod nmishim va har bar ke mishekanim faghat motelashi tar mishim onghadar mishkanim ke dige ehsasi baray dost dashtanaye ghashanghemon nemimone onmoghast ke mifahmim ke dige mesle ayene nabod shodim va faghat mesle ayene jesmemon ya hamon ghabe dore ayenast ke monde va ayine nabod shode.
Post a Comment