خیانت
وقتی که بغض آسمان شکست
من نیز از پا نشستم
وسالهاست که عشق را بر دفتر روزگار
مشق می کنم
زمانیکه قلندران بیرحمانه درختان را
بر گردنه بهار سر بریدند
و عشق را بر دار کردند
روزگارشان را تلخی مبهمی در بر گرفت
آنچنانکه
یکدیگر را به دوستی دیر باور می کردند
و این خیانت بود
که به اندازه دریا در رگهای زمینشان
می جوشید
من نیز از پا نشستم
در انزوای عصری که
عشق را به اندازه یک مجرم مرتود
ز خود می رانند
عشق را به اندازه یک مجرم مرتود
ز خود می رانند
12 comments:
ما همه از پا نشستگانیم در انزوای سرزمینی که رودخانه هایش درختانی را ابیاری میکنند که عشق را بر آن به دار مجازات عمل نا کرده اش آویخته اند تا رشد کند تا عشق ریشه کن شود. اما گاهی شاید هنوز تکه پاره هایی از عشق های مرده بر روی زمین افتاده باشد
mamnun ke sar zadin, sare forsat bayad biam inshallah:)
کاش هیچوقت عشقی مجازات نمیشد...کاش
كاشكي تاريكي مي رفت فردا مي شد ديرباور كردن دوستي ... خيانت بسيار زيبا بود .
من عاشق اون موزیک و کلیپشم ! اما چرا یاد اون افتادی؟ ربطشو نفهمیدم :(
سلام من داستان هاتو بیشتر دوست دارم راستی می شه لینکت کنم
من نیز دیریست از پا نشسته ام، در خود شکسسته ام
آه...فقط آه
چه ساده حكم ها اعلام مي شود
هر کس خیانت کند
خائن است؟
چرا همه عاشقا تجربه یکسانی دارنن
Super color scheme, I like it! Good job. Go on.
»
Post a Comment