Monday, January 02, 2006

جایی برای خواب


بیدار شو بیدار شو
باز خواب دیدی عزیزم...بیدار شو خواهش میکنم
احساس میکرد قوزک پاش داره میترکه .عرق کرده بود
با اینکه تو اغوش عشقش بیدار شده بود هنوز میترسید
با ناله گفت:...خوااااب ...دیدم که پام ... که پام ...از قوزک پاره شد...یه کرم زشت و بزرگ اومد بیرون
نترس من اینجام عزیزم
نترس ... نترس عزیزم
اینبار با گریه گفت:می ترسم

6 comments:

Anonymous said...

می خونمتا...قشنگیا...کفتم که گفته باشم.بوس
سعید

آدم آهنی said...

کرم بی ادب چرا بی اجازه سر به پاش گذاشته بود؟

Anonymous said...

salam Aziz ,,, khobi? mamnon az hozoret...

آرين said...

و من از امنيت آن آغوش ميترسم كه دامنگيرم كند...

Anonymous said...

kash midoonest oon dar kenaresh nemitarseh
kash midoonest mikhast khodesho too delesh ja kone
kash midoonest...

Anonymous said...

hachi fekr mikonam mibinam age man boodam ta hala 500 bar sekte mikardam harchand ke age to bagahle.........boodam naaaaaa