نیاز
مادر يه نوجوون داشت و يه عالمه همسايه خوب .
تو همسايه ها يه زن فقير بود.
نوجوون رفت سربازی لب مرز.
مادر به زن فقير کمک مالی ميکرد در عوض از زن خواست دعا کنه سربازش برگرده سالم.......
ميشنيدم شبها زن فقير دعا ميکرد.......
خدايااااااااااااا برنگرده سربازش
2 comments:
سلام من احمدم
چطور مطوری
salam amoo jan ! Jaryane sarbaz o joker bahal bood
Post a Comment