Sunday, June 05, 2005

نیاز


مادر يه نوجوون داشت و يه عالمه همسايه خوب .
تو همسايه ها يه زن فقير بود.
نوجوون رفت سربازی لب مرز.
مادر به زن فقير کمک مالی ميکرد در عوض از زن خواست دعا کنه سربازش برگرده سالم.......
ميشنيدم شبها زن فقير دعا ميکرد.......
خدايااااااااااااا برنگرده سربازش

2 comments:

Anonymous said...

سلام من احمدم
چطور مطوری

Anonymous said...

salam amoo jan ! Jaryane sarbaz o joker bahal bood