بچه که بودم عاشق حضرت علی بودم.تولدش مبارک
لا له لا له لا له له له لا لا
صدای دف بلند تر شد
لا له لا له لا له له له لا لا
علی خوشگله وارد حیاط شد و کنار در نشست
پیر دستگیر داشت می خوند:این کج و راست می روی باز چه خورده ای بگو ...مست و خراب می روی خانه به خانه کو به کو
علی خوشگله یه کم دیر اومده بود...تقریبا مثل همیشه.حالا همه درویش ها وسط حیاط ایستاده بودند و چرخ می زدند
علی گیتاریست شروع به زدن ملودی کرد. علی گیتاریست با علی خوشگله فرق داره یه کم اسماشون شبیه هم هست
پیر دستگیر خوند:با که حریف بوده ای بوسه ز که ربوده ای...زلف که را گشوده ای حلقه به حلقه مو به مووووووووووووووووووووووووو...پیر دستگیرکلمه مو رو خیلی کشید
علی درامر شروع به زدن درام کرد.این علی درامر هم با علی خوشگله و علی گیتاریست فرق داره
دراویش رقص رو تندتر کردند
پیر دستگیر اومد وسط و خوند:با که حریف بوده ای ...با که حریف بوده ای...ما که حریف بوده ایم...با که حریف بوده ای...با که حریف بوده ای...چشمه کجاست تا که من آب کشم سبو سبو
صدای گیتار الکتریک بلند شد
علی خوشگله لباساش رو در آورد و اومد وسط جمع و شروع به چرخیدن کردن کرد.جماعت ایستادند تا علی خوشگله رو ببینند مثل همیشه.صدای سازها قطع شد.علی خوشگله می چرخید تند تر تند تر
پیر دستگیر شروع به خوندن کرد:پر شد از عشق علی اعضای من
دف شروع کرد...درام شروع کرد...فلوت شروع کرد...گیتار شروع کرد
علی خوشگله خوند:هو حق و حق هو علی مولای من...هو حق و حق هو علی مولای من...هو حق و حق هو علی مولای من...علی مولای من...علی علی مولای من
جماعت درویش شروع به چرخیدن کردند.علی خوشگله وسط می چرخید
پیر دستگیر شروع به خوندن کرد:ای به سر زلف تو سودای من...وز غم هجران تو غوغای من...لعل لبت شهد مصفای من...عشق تو بگرفته سر و پای من...من شده تو آمده بر جای من
همه ساکت شدند و علی خوشگله خوند:هو حق و حق هو علی مولای من...هو حق و حق هو علی مولای من...هو حق و حق هو علی مولای من...علی مولای من...علی علی مولای من
16 comments:
تولدش مبارك
روزت هم مبارك داداشي
مبارکه
روز مرد هم مبارکه
روز پسر نداریم ؟؟؟
rozetooooooooooooooooon Mobarak
اصلا فرصت ندادی متنو بخونم
اخه میدونی شکه شدم؟
این چی بود برام نوشته بودی؟
نه عزیزم
گاهی من از سر دلتنگی چیزهایی مینویسم
شاید کمی بی ربط بوده باشد اما باور کن هیچ قصدی نداشتم
قربونت برم
یاد شعر فروغ افتادم
***
علي كوچيكه
علي بونه گير
نصف شب از خواب پريد
چشماشو هي ماليد با دس
سه چار تا خميازه كشيد
پا شد نشس
چي ديده بود ؟
چي ديده بود ؟
خواب يه ماهي ديده بود
يه ماهي انگار كه يه كپه دو زاري
بچه که بودی؟ خوب حالا هم حتما عاشقشی, نه؟
روز همسر ( از جنس مذکرش! ) مبارک
حالا واقعن اومد جاي پير دستگير يا نه؟منم زماني يه علي خوشگله داشتم.حيف.الان دوست دختر داره
----------------------------------
نه كوتاه.فيلمها دروغ مي گن.نهايت كار سقوط به انتهاي خروشه.
مبارکه
شرمنده دیگه
با یه کم تاخیر
چی چی کادو گرفتی؟ یه ماچ؟آبدار بود؟ نوش جونت! به امید ماچ های روزهای مرد دیگر!
بچه که بودی عاشق بودی .
الان هم عاشقی ، مگه نه ؟
انقدر کوتاه و اذیت نکن
وقتی داستانک رو خوندم به این فکر می کردم که چقدر ممکنه کسایی از جنس ما نزدیکمون باشند و ما خبر نداشته باشیم ..نوشته هات رو همیشه تحسین کردم مدتهاست
شاید نزدیک به سه سال
از اون روزایی که از جوکرها می نوشتی یادت هست ؟
اما این نوشته با همه فرق داشت
چقدر از این علی ها دور و برمون زیاده و ما توجهی نداریم ..... یه چیز دیگه هم هست میشه دین دار بود میشه عاشق هر چیز و سمبل مقدسی بود و بازهم خودت باشی
مرسی
این علی آخریه چی؟ اینم فرق داره؟
این دفعه مفصل نوشتی
خیلی زیبا بود
روزت مبارک
نگو دیر شده
چون هرروز روز......
کوتاها
مهم عاشق بودن است بر هر که و هر چه .
فکر کنم این سخن از همین مرد مورد احترام تو باشد
وقتی در تقدس عشق حرف میزند .
حافظه یاری نمی کند.درست یادم نمی ایدعین کلامش .
همینکه اون عشق حالا به یک احترام تبدیل شده قابل ستایش است.
Post a Comment