Friday, September 07, 2007

سبز باب الحوایج


14 comments:

Anonymous said...

خیلی اوچیکتیم

Anonymous said...

سلام کوتاه عزیز و گرامی

سبز ، سبز باب الحوایج ، سبز امید ، سبز نیاز ، و یا سبز عشق

سبز همواره سبز است اما گاهی سبز خدایی می شود حتی در سبز عشق و در بوسه سبز

بوسه بر خدا ، بوسه بر امید ، بوسه بر عشق و حتی بوسه بر انتظاری سبز

Anonymous said...

سلام...کاش منظورت رو هم از انتخاب عکس می گذاشتی...آیا باور کنیم؟ یا بخندیم؟

سبز...؟!غایب ها ظهور دارند اما ظاهر نیستند...

Anonymous said...

جسد ظلم

ای دین ستان و خنجر و زور

از منطق و دانش بشر دور



ای دفن نگشته مرده دهر

ای لاشه ی بویناک منفور



ای آنکه ز شدت تعفن

در کرده پذیردت به خود گور



ناچار به خاک میسپارند

اندام مقدس تو قاذور



این سان که گدای گور سردی

اسلام برو که بر نگردی



ای داغ به قلب ها نشانده

ای غربت تلخمان چشانده



از درد فراق مادران را

خاکستر غم به سر نشانده



ای دین مزین به شمشیر

بذر ستم و بلا فشانده



وین دین زدگان غارتت را

تا مرز گرسنگی کشانده



حقا که اساس رنج و دردی

اسلام برو که برنگردی



هر بار که این بساط تحمیل

میرفت شود به علم تعطیل



یک نام دگر بر آن نهادند

تفسیر شد و دوباره تجلیل



معنی لغات واژگون شد

دادند به یاوه نام تحلیل



یک رخت دگر تن اش نمودند

کردن به دفن مرده تعلیل



ای شر زمان ، چو دفع گردی

آنگونه برو که بر نگردی



توضیح : هرچه جستجو کردم نام شاعر این شعر را نیافتم ....

Alfons said...

در جنگل من از درندگی نام و نشانی نیست.
در سایه - آفتاب دیارت، قصه ی خیر و شر می شنوی.
من شکفتن ها را می شنوم.
و جویبار از آن سوی زمان می رود.
.
تو در راهی.
من رسیده ام.
.
اندوهی در چشمانت نشست، رهرو نازک دل!
میان ما راه درازی نیست: لرزش یک برگ.

Anonymous said...

salam
yadam mimoone har chi ke gofti...
سبز باب الحوایج???

Anonymous said...

خوب ديگه به باب الحوايج عشقيدي؟
!!!

koooootah said...

دکتر افشار من هر کاری کردم نتونستم وبلاگ شما رو پیدا کنم.چه خوب می شه برام آدرس بذاری

Anonymous said...

سلام...نمی خواستم امیدتو به یاس مبدل کنم...فقط حس کردم واقع گرایی در بعضی مسائل یه کم ضروری تره.همین.... به هر حال وجود اون کسی که یه عالم منتظرشن با این حرفا نیست نمی شه ...پس نباید نا امید شد. مگه نه؟!

Anonymous said...

سلامی دوباره

کوتاه عزیز دلم متورم از درد است و در این اواخر به شدت بهم ریختم کاش برای گفتن احساساتم قلبی سبز سراغ داشتم

نمی دانم چرا اینجا آمدم شاید بخاطر سبزی در حاجات نوشته شده بر این صفحه

اما من در این بی قراری دل زرد زردم

کوتاه عزیز ، همیشه سبز باشی ، همیشه

Anonymous said...

سلام. شاید بی ادبی باشه دوباره رسیدن سئوالی که گویا نمی خوان پاسخ بدن. ولی امیدوارم ببخشید و دوباره می پرسم کوتاه جان اجازه هست روی پسر لینکتون کنم یا مطالبتون رو جز لینک های ویژه پسر قرار بدم؟

Anonymous said...

متشکر که اجازه دادین. اگر اجازه می گیرم از این بابته که خیلی ها چندان خوششون از روند کاری پسر نمی یاد و نظرشون هم محترمه. به هر حال باز هم متشکر و موفق باشید

Anonymous said...

کوتاه جان عزیز دلم

هر دلی که بوی تنهایی می دهد ، هر دلی که در اوج بودن ، نبودن خود را می یابد

تنها امیدش سبز بودن است

اما حتی سبز بودن برایش محال می شود

دلم می خواهد سبز باشم ، در باغچه سبز دوستی عاشق باشم

در دستان باغبان مهربان عشق زردی دلم را به سبزی عاشق باغبان بسپارم

آری کوتاه عزیز به یاری یکدیگر نیاز داریم تا از ترکیب رنگهای بی رنگ خود به سبزی عشق و دوستی برسیم

بعد از آن تحلیل زرد بودن شما ، از زردی امیدوار به سبز شدن خوشم آمد

به امید روزی که زردی دلمان در کنار یاران سبزترین سبز عشق شود

آمین

Anonymous said...

are ma 2 taiim...nazare lotfete!