از دفتر خاطرات یک جوکر سیاه
جوکر رنگی عزیزسلام
دلم می خواهد یعنی از وقتی از اون سفر برگشتی لبانت را ببوسم
اما من ضعیف من این اجازه را نمی دهد
دفترچه خاطراتم را باز میگذارم روی میز
دلم می خواهد وقتی به خانه برگشتی ببینی
اس دل چند بار من را به پوکر دعوت کرده امشب میرم