لباس
جوکر سیاه و سفید در حالیکه روبه روی آینه ایستاده بود و به لباسی که تازه خریده بود با خوشحالی نگاه میکرد روبه جوکر رنگی کرد و پرسید:چرا لباس نو میخرم انقدر خوشحال میشم
جوکر رنگی گفت:دلیل جالبی داره اما یه مقدار پیچیده است
جوکر سیاه و سفید مشتاقانه گفت:ادامه بده
جوکر رنگی:وقتی مرگ به سراغمون میاد تا لباس بدن رو از ما بگیره از اینکه روحمون که همون من ماست ازاد میشه خیلی خیلی خوشحال میشیم . بصورت ناخودآگاه وقتی لباس جدید میخریم خوشحالیم چون مثل زمان مرگ لباس قدیمی و بسیار زشتمون رو به مرگ دادیم و با لباس جدید که خود ماست به خوشحالی رسیدیم
جوکر سیاه و سفید:عالیه.اما یه سوال دیگه
جوکر رنگی:بپرس عزیزم
جوکر سیاه و سفید:چرا لباس من بی رنگ هست ولی تو رنگی
جوکر رنگی:تو جوان هستی.و در جوانی بیش از هرچیز به ثبات فکری احتیاج داری.این ثبات وقتی اهمیت داره که بدونی مثل سیاه و سفید لباس هات درونت هم سیاه و سفید هست و در اوج تناقض به سر میبره.برای همین لباس تو بصورت سیاه و سفید هست هم درونت رو نشون میده و هم از لحاظ روحی با کم کردن هیجانات رنگ به ذهنت ثبات بده.اما من به این خاطر رنگی هستم که پیرم و حالا بیشتر از ثبات... آزادی از تن رو میخوام و هیجانی که رنگها ایجاد میکنند به من آزادی رو تلقین میکنه
جوکر سیاه خودش را در آغوش جوکر رنگی انداخت و برای مدت زیادی لبش را بوسید